چاپ روز

مجتمع تخصصی چاپ
×

فواید مطالعه کتاب و کتابخوانی

02 اردیبهشت 99
4049 1
فواید مطالعه کتاب و کتابخوانی

نوشتن برای کسی که دارد فواید مطالعه کتاب و کتابخوانی را سرچ می‌کند؛ نباید و نمی‌تواند مشابه با بقیه نوشته‌ها باشد!

راستش در ارتباط با کسی که دلش برای کتاب و کتابخوانی لرزیده، آدم دست و دلش می‌لرزد که صحبت را به بی‌نمکی یا شوری نکشاند.

اما حالا هردوی ما اینجاییم و به نظرم در شروع این همراهی همین کافی‌ست که هر دو حی و حاضر هم‌صحبت شده‌ایم و شاید روزی در حلقه مطالعه کتاب چشم در چشم هم شدیم. کسی چه می‌داند؟

حالا که تا اینجای راه را آمده‌ایم؛ بهتر است چشم ببندیم و دل بدهیم.

ادبیات مسیر زندگی آدمی را متفاوت می‌کند.

راستش "واژه" این جهان بی‌انتها، دگرگون کننده احوال و مبصر بصیرت، بازی زمانه را تغییر می‌دهد.

کتابخوانی ورود به جهان جدید با دروازه‌هایی است که از کلمات ساخته شده‌اند.

زندگی بالذات مسیر است و چه بهتر که این مسیر با همراهی کتاب میسر شود.

برای آشنایی با خدمات سایت چاپ روز می‌توانید روی لینک زیر کلیک کنید

 

فواید مطالعه کتاب

 مطالعه کتاب

مطالعه کتاب مسیر خاص‌تری رقم خواهد زد که ترسیم این مسیر در ادامه مقاله احتمالاً دلت را برای قدم گذاشتن به آن قرص کند.

خودت را زیست کن

شروع به کتابخوانی

خب دست به مهره بازی است! کتاب را که برمی‌داری پیش از هرچیز به یک سفر به مصاف خودت با همسفری خودت نائل خواهی شد.

اگر دنیای توی دستت یک رمان باشد، احتمالاً وارد بازی "اگر من جای فلانی بودم فلان کار را می‌کردم..." می‌شوی؛ شاید هم در جایگاه قاضی پرونده بنشینی و حکم دهی که باید و نباید چیست و چه باید باشد؛ حتی احتمال دارد وکیل مدافع شخصیتی شوی که دلیلش کهن الگوها، احساس نزدیکی یا هرچیز درونی دیگری باشد که تو را از پشت پرده‌ای حریر اما با گل‌های درشت به خودت نشان می‌دهد.

جای چند نفر زندگی کن

تجربه زندگی دیگران از فواید کتابخوانی

مرگ را نبین! سال‌هاست انسان‌ها به دنبال عصاره زندگی جاودانه می‌گردند تا بتوانند فرصت بیشتری برای تجربه کردن چیزهای متنوع داشته باشند، غافل از اینکه یار در خانه و ما تشنه لبان می‌گردیم!

ادبیات فرصت حلول در روح دیگری را به تو می‌دهد و حلول تو در دیگری را.

کتابخوانی راه خوبی است برای اینکه در میان جمع باشی و دلت گرو در جای دیگر... هروقت از جایی که در آن هستید؛ ناراضی بودید؛ غر نزنید؛ پا زمین نکوبید؛ جیغ نکشید و فقط آرام و سر به زیر پناه بیاورید واعتصمو بحبل الکتابخانه که مقصود و مقصد ایست برای فراری‌ها.

سکوت و ارج نهادن تنهایی

مطالعه کتاب به صورت تنهایی

اینکه تصمیم بگیری بخش حتی کوچکی از روزت را از هیاهوی جهان فارغ شوی؛ ارزشمند است.

راستش با این کار یادآوری می‌کنی که اهمیت داری و آبرو می‌خری برای سکوت.

اینطور آدمی آرام‌ترهستی چون ظرفیت ذهنی‌ات رابرای پذیرفتن ادامه هیاهوی دنیا، خالی یا دست کم مرتب کرده‌ای.

خلوت گزیدن دوست نادیده من، " خلوت گزیدن" پناه است.

خوب گوش بده

کتابخوانی و چای

غسل صبر است، زیستن میان واژه‌ها.

صفحه‌ها را نمی‌شود روی دور تند گذاشت؛ اسکیپ هم نداریم؛ صبر می‌کنی و گاهی حتی جان می‌افشری تا سر آخر لذتش نصیبت شود.

زیست کردن میان واژه‌ها و تلاش ذهنی برای تصویر سازی و دیدن آنچه که نیست؛ کمک می‌کند آدم مناسبی برای شنیدن باشی.

یاد بگیری صبر کنی و فرصت بدهی که آدم‌ها خودشان قصه را روایت کنند با لحن و سلیقه خود در طول و تفسیر دادن کلام.

حالا خواه بالزاک باشد و حتی علاقمند به شمردن چین و چروک‌های صورت طرف مقابل یا شبیه به هاینریش بل بی‌حوصله و کلی‌ گو.

دل می‌سپری به جهان قصه و صبر می‌کنی برای رسیدن.

یاد میگیری لذت بردن از بالا و پایین شدن در داستان را و بعد بوم!

"تو بهترین ادمی هستی که می‌توانم برای حرف زدن انتخابت کنم." کم کم لازم است خودت را برای شنیدن این جمله آماده کنی.

حق اظهار نظر برای خود بخر

افزایش اطلاعات با مطالعه کتاب

کتاب خواندن از انزوا نجاتت می‌دهد.

جهان بینی‌ات را وسعت بخشیده و کمک می‌کند حرف برای گفتن داشته باشی.

فراموشت نشود که نمی‌گویم به تو فرصت باز کردن دهان می‌دهد؛ نه! فرصت حرف زدن به تو می‌بخشد.

حرف واقعی، سر و ته دار، پدرمادردار و درست‌حسابی.

یک تحلیل عمیق، درک درست، ریز بینی و نکته سنجی یا بیان زاویه‌ای جدید از موضوع ارمغان مطالعه کتاب برای هر فرد است.

کتاب خواندن به تو فرصت استناد هم می‌دهد و خریدن اعتبار برای امضای کلامت.

دموکرات باش

چند کتاب برای مطالعه

جوامع کتابخوان جوامع دموکراتیک‌تری هستند.

بگذارید پیش از هرچیزی یکبار برای همیشه بر سر معنای دموکراسی به توافق برسیم که به است از صلح و روبوسی آخر کار در حالی که مشتی گره خورده از گیس هم داریم.

دموکراسی حکومت مردم بر مردم یا اکثریت نیست که این اگر باشد، وای به حال جامعه و قانون‌هایش که باید بنشینند و نظاره‌گر حکمرانی آنارشیسم و بی‌قانونی شوند.

دموکراسی این است که اگر من به‌عنوان رای دهنده تو را برای یک دوره ی قانونی بر جایگاهی نشاندم؛ دوباره بتوانم با همان مکانیزم رای‌دهی -پس از پایان دوره‌ات- کنارت بگذارم.

جامعه و فرد کتابخوان در این مسیر آهسته و پیوسته‌ترین هستند.

چرا که درگیر هیجانات و تحت تاثیر پروپاگاندا خون خود را برای بهشت کردن زمین به جوش نمی‌آورند و مسئولیت رای‌شان را تا پایان گردن می‌گیرند و افزون برهمه این‌ها توقعات خود را در سطح منطقی بالا می‌آورند و درک می‌کنند کلمات «بسیار و زیاد و خیلی» صفات هستند و صفات سلیقه‌اند و نسبیت تمام معنا.

این جامعه جامعه‌ای است که مطالبه‌گری را راه رسیدن می‌داند و دموکراسی نه به عنوان شکلات سمی به دست حسرت کشان باده دولتمردی که به معنای واقعی خود برای اعتلای جامعه ممکن می‌شود.

دست در حلقه صداقت بزن

کتابخوانی در طبیعت

درواقع در اثنای مسیر مطالعه و کتابخوانی و زندگی به جای قاتل، دزد، خائن، متجاوز و... کمی حق قائل می‌شوی برای همیشه خوب نبودن.

برای به رسمیت شناختن اصالت رفتار انسانی. در نهایت این پیوستار زیست به جای دیگری "به شرط تداوم" به صداقت اجتماعی منجر خواهد شد.

خود خود آدمی، همین است با تمام خطاهایش که اصلاً آدمی از خطایی به خطای دیگر به کشف واقعیت نائل می‌شود.

از فواید کتابخوانی و زندگی در جهان قصه و دیدن اشتباهات ریز و درشت آدم‌ها فرصت بروز و ظهور می‌دهد به خود صادق کج و کوله اما زیبایت.

کثرت‌گرایی پیشه کن

کثرت گرایی از فواید مطالعه کتاب

کثرت و به رسمیت شناختن سبک هرکسی به واسطه بودن و داشتن آن سبک (به شرط ضرر نرساندن به غیر) حلقه گم شده جوامع کتاب‌نخوان است.

کلیشه و قالب انگاری برای هر فرد که گویا بایست همه یک شکل باشند؛ چالشی‌ست که جوامع دور از مطالعه کتاب گرفتارش می‌شوند.

وقتی کتاب می‌خوانی و به شخصیت عاشق حق عشق، به نادان حق جهل یا حتی به قاتل حق قتل می‌دهی؛ یا وقتی سبک خاص و متفاوت فلانی را می‌پذیری و می‌پسندی دیگر قرار نیست جدای از جهان کتاب هم نقد کنی که چرا دختر شهین خانم با موی سبز شال صورتی پوشیده است.

با سفید خوانی نفس بکش

فواید کتابخوانی در دل طبیعت

صفحات پایان فصل‌ها یا صفحه سفید بین دو فصل، فرصت سفید خوانی توست برای اندیشیدن، برای تنها مصرف کننده و منفعل نبودن؛ اصلاً حتی برای نفس تازه کردن.

پایان را باور کن

مطالعه رمان در پارک

صفحات پایانی کتاب علاوه بر قصه، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند.

به آخرین صفحه که می‌رسی هنوز روی همان صندلی قبلی نشسته‌ای، چای دوباره دم کشیده است و استکان‌ها دارند خشک می‌شوند.

فارغ از اینکه قطار واژه چه معنایی به تو داده و قصه خوش بوده یا ناخوش؛ تو به پایان رسیده‌ای.

همه چیز در همان عین که مثل قبل است تغییر کرده و زمان گذشته.

هرچه باشد پایان می‌پذیرد؛ خوب یا بد، خوش یا ناخوش...

باور پایان، شجاعت می‌بخشد و اجازه بده با خون امضا کنم که کتابخوان‌ها بی‌های و هوی‌های بسیار شجاع‌اند حداقل در داشتن و از دست ندادن خود حقیقی‌شان!

نکند رخنه کند در دل شکت ایمان!

کتابخوانی در کافی شاپ

حتما این نقل قول را شنیده‌اید که بر حذر نباید بود از کسی که هیچ کتابی نخوانده بلکه بایست فرار کرد و غمناک بود از کسی که فقط یک کتاب را خوانده.

می‌شود طی یک خواهش در گوشی از شما بخواهم جزهیچ کدام این دو دسته نباشید؟

متعصب نباشید و شور باور به یک جلد کتاب را در نیاورید.

زیادی به خوانده‌ها مکتفی نشوید که کور خوانده اید. بسیار بیشتر از آنچه دیده و خوانده و تجربه کرده‌ایم؛ ندیده و نخوانده و تجربه نکرده‌ایم.

خب این هم همین است دیگر...

اصلاً از فواید مطالعه کتاب و فلسفه کتابخوانی این است که تعصب کش نباشی. کنار بگذاری یک رو بینی را و همیشه شک کنی به دانسته‌هایت.

دائم الشک‌ها، از همه بهتر درک می‌کنند که چه قدرهمه چیز در عین بودن نیستی است.

رسالت تعدد شخصیت و تعدد قصه هم همین است دیگر، به تعداد آدم‌ها توجیه و دلیل وجود دارد. پس نخواهید برهان خودتان را فریاد بزنید.

یک توصیه: مخاطب بی محتوایی نشوید!

مطالعه کتاب های زرد

زردخوانی آفت مطالعه است. همان بنزین روی آتشی است که ناگهان فتیله مطالعه را در شما تا بالاترین حد ممکن بالا می‌کشد و می‌سوزید از عشق به مطالعه نه برای واژه‌ها که برای رسیدن.

عطش خواسته و جذب و راز احاطه‌‌تان می‌کند؛ غرق می‌شوید در باشگاه‌ها و راه‌های قورت دادن یا ندادن قورباغه و راستش متاسفانه وقتی بعد از چند وقت دوباره جهان واقعی توی گوش‌تان سیلی می‌خواباند؛ کنده می‌شوید و دلزده از واژه.

این ظلم را در حق خود عزیزتان نکنید که خیلی حیف است.

چرا کتاب نمی‌خوانیم؟

مطالعه کتاب در خیابان

حتما شما هم بسیار شنیده اید که سرانه مطالعه در ایران پایین است و چه و چه و چه!

راستش را بخواهید پر بیراه هم نگفته‌اند اما اگر بخواهیم کتاب نخواندن ایرانی‌ها را ریشه یابی کنیم می‌رسیم به سنت شفاهی در ایران.

ادب و فرهنگ ایران زمین از دیرباز ادب شفاهی بوده و «مرد نقال آتشین پیغام» گرد بزرگتری از کتاب سر طاقچه داشته است.

افزون بر این عدم احساس نیاز، توهم دانایی، احساس وظیفه و مسئولیت نکردن، نبودن فرهنگ مطالعه در فرایند تربیتی، بمباران خبری و اطلاعات زرد فضای مجازی را می‌توان قاتلان اصلی نفس مطالعه و کتابخوانی دانست.

مقصر کیست؟

کتابخوانی در کتابخانه

طناب دار کتاب نخوان‌ها به گردن مشکلات روزمره و کمبود وقت است.

کتاب خواندن عموماً یک فعالیت باکلاس مختص چهاردرصدی‌ها به حساب می‌آید و در روزگار سردی که نفس و نَفَس هردو تنگ شده‌اند؛ کمتر کسی حس می‌کند نیاز دارد گوشه‌ای کنج خلوت بگزیند و هنوز فارغ نشده از درد این جهان، پا به جهان دیگری گذارد.

همه این‌ها قابل درک است اما دنیا همین است که هست.

راستش این شاید کمی سخت گیرانه به نظر برسد اما نمی‌شود به صرف درگیری روزمره مطالعه را حذف کرد.

استفاده از زمان‌های مرده یا اولویت بندی کردن می‌تواند دوری ما را از جهان مطالعه کم کند.

شاید بد نباشد کوچه آشتی کنون با دنیای کتاب‌ها را در اتوبان و ترافیک‌ها ایجاد کنیم و لذت تزریق واژه را به روح خود هدیه دهیم که خیر الامور مطالعتها.

از کتاب‌های خوانده نشده نترسید؛ هیولا ندارند

کتابخوانی در فوشگاه کتاب

احتمال دارد شما هم از آن دسته افرادی باشید که بخش خوانده شده کم حجم‌تری نسبت به بخش خوانده نشده کتابخانه خود داشته باشید اما، لازم می‌دانم که اطمینان خاطر بدهم که نترسید.

بالاخره روزی  برخی از آن‌ها را دلی، موقعیتی یا برحسب نیاز خواهید خواند.

به خود انگ تنبلی نزنید و فقط مطمئن شوید که درگیر پز کتاب نشده‌اید.

منظورم این است اطمینان پیدا کنید که خدایی ناکرده، دور از جان قشنگ‌تان باشد؛ شبیه آن‌ها نشده‌اید که کتاب می‌خرند تا در رقابت با بقیه ثابت کنند خیلی طبقه بالایی و غیر معمول هستند.

به وقت خداحافظی – جمع‌بندی فواید کتابخوانی

بگذارید شام آخر را اینطور بگذرانیم که شبیه به شخصیت معلم در انجمن شاعران مرده روی صندلی بایستیم و جهان را که نه، شما را هم که نه، تصویر ذهنی‌مان از شما و واژه‌ها را از این زاویه ببینیم.

 زندگی فرایند "شدن" است. نه که بگویم اگر کتاب نخوانی این فرایند را از دست می‌دهی و می‌بازی و این داستان‌ها؛ نه!

فقط حلقه‌ای شیرین در این "شدن" را از خودت دریغ می‌کنی و بعدها که در دوزخ آنچه هستی، آنچه می‌توانستی باشی را ملاقات می‌کند؛ خیلی غصه خواهد خورد که چرا این ظلم را در حق خودش کرده است. 

مزرع سبز فلک بین و داس مه نه؛ یادت از کشته خویش آید و هنگام درو!

راستی!

اگر هوس کردی و فکر نوشتن و چاپ کتاب خودت به سرت زد، تردید نکن.

ما به نویسندگان جدید نیاز داریم. به کمکمان بیا!

نظر دهید...
user avatar
claibrilt یکشنبه 14 فروردین

https://oscialipop.com - Cialis Online Pharmacy With Echeck For Viagara Qhiiqu Dutasteride Internet <a href=https://oscialipop.com>Cialis</a> Zeusvw https://oscialipop.com - Cialis